جدول جو
جدول جو

معنی علی صدائی - جستجوی لغت در جدول جو

علی صدائی
(صُ)
علی بن الحسین. وی کوفی الاصل است و از پدر خود روایت کند، از او احمد بن فضل بن خزیمه مکنی به ابوعلی و محمد بن عبدالله شافعی مکنی به ابوبکر حدیث دارد وی به سال 286 هجری قمری درگذشت. (الانساب سمعانی ص 350 ورق الف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ حِنْ نا)
ابن محمد بن ابراهیم دمشقی حنائی، مکنّی به ابوالحسن. حافظ و ناقد و قاری بود. در سال 370 هجری قمری متولدشد. وی از وهاب کلابی روایت دارد. و به مصر نیز سفر کرد و فرهنگی برای خود نگاشت. و در ربیع الاول سال 428هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 126. شذرات الذهب ابن عماد ج 11 ص 126)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ صِدْ دی)
ابن محمد بن عبدالرحمان بن احمد بن محمد بکری صدیقی مصری شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی بکری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ ءِ)
ابن محمد بن عبدالله بن ابی سیف بصری مدائنی. مکنی به ابوالحسن. مورخ و اخباری و راوی شعر. رجوع به ابوالحسن مدائنی و ماخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 211. عیون التواریخ ابن شاکر ص 79. الوافی صفدی ج 12 ص 169. سیرالنبلاء ذهبی ج 7 ص 230. الانساب سمعانی ص 515. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 54. الفهرست ابن الندیم ص 101. تاریخ طبری ج 11 ص 9. الفهرست طوسی ص 95. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 124. کامل التواریخ ابن اثیر ج 6 ص 175. النجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی ج 2 ص 259. شذرات الذهب ابن عماد ج 2 ص 54. مرآت الجنان یافعی ج 2 ص 83. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 253. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 105. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1420
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قَ)
ابن عبدالرحمان بن عیسی بن عروه بن جراح قنائی. مکنی به ابوالحسن. وی نویسنده بود و در سال 413 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- طرف خبرالولایه. 2- نوادر الاخبار. (از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 192 و ایضاح المکنون ج 2 ص 679 و هدیه العارفین ج 1 ص 685)
ابن محمد بن جعفر بن محمد بن عبدالرحیم بن حجون قنائی. ملقب به فتح الدین. وی در سال 708 هجری قمری در قوص درگذشت. او راست: مختصرالروضه. و نیز اشعاری دارد. (از معجم المؤلفین از الطالع السعید ادنوری ص 215)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ وَ)
ابن جابر بن عامر مالکی وفایی. نسب شناس بود. او راست: مناهل الصفا باتصال نسب السادات بالنبی المصطفی، که در سال 1140 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ وِ)
ابن مظفر بن ابراهیم، و یا هدیه بن عمر بن یزید کندی اسکندرانی دمشقی. متوفی در 716 هجری قمری رجوع به علاءالدین (ابن مظفر) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کِ)
ابن حمزه بن عبدالله بن عثمان اسدی کوفی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به کسائی. قاری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن صالح بن ابی لیث بن اسعد بن فرج بن یوسف طرطوشی دانی، مشهور به ابن عزالناس و مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی و ادیب و شاعر بود. وی در سال 508 هجری قمری در طرطوشه متولد شد و در رمضان سال 566 هجری قمری در دانیه به قتل رسید. او راست: 1- شرح معانی التحیه. 2- کتاب العزله. (از معجم المؤلفین بنقل از التکملۀ ابن ابارص 668. الدیباج ابن فرحون ص 212. نیل الابتهاج ص 199)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن احمد بن قاسم بن محمد حسنی یمنی. متولد 1040 هجری قمری وی از صاحبان علم و ریاست بود و برای خود دعوت کرد و شهر صعده را مسخر ساخت و به نام خود سکه زد و فعالیتهای بسیاری برای محاصرۀ صنعاء کرد اما سودی نبخشید. سپس به صعده بازگشت و در جمادی الاولای سال 1121 هجری قمری درگذشت. او راست: شرحی بر بحر زخار. (از معجم المؤلفین بنقل از الاعلام زرکلی ج 5 ص 64. ملحق البدرالطالع ص 156)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن سعد بن محمد بن علی بن عثمان بن اسماعیل بن ابراهیم جبرینی حلبی طائی شافعی. مشهور به ابن خطیب الناصریه و مکنی به ابوالحسن و ملقب به علاءالدین. رجوع به علی حلبی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ صَ دَ)
ابن عبدالرحمان بن احمد بن یونس بن عبدالاعلی صدفی مصری. مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن یونس (ابوالحسن علی بن...) و علی (ابن عبدالرحمان بن احمد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ءِ)
ابن حسین بن محمد بن محمد حسینی عاملی جزینی مشهور به صائغ. فقیه و محدث. وی نزد شهید ثانی تحصیل کرد. و در یازدهم ماه رجب سال 980 هجری قمری درگذشت و در قریۀ صدیق در شرق تبنین دفن شد. او راست: 1- شرح ارشاد. 2- شرح شرائع. (از معجم المؤلفین از روضات الجنات خوانساری ص 408 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 166 و فوائد الرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 276)
ابن عیسی صائغ رامهرمزی نحوی شاعر. مکنی به ابوالحسن. وی در نحو و لغت وادب دستی توانا داشت، و استاد ابوهاشم بن ابی علی جبائی بود. صائغ در سال 312 هجری قمری کشته شد. (از معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 65 و چ مارگلیوث ج 5 ص 275)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ءِ)
ابن فرحان موسی دیری. لغوی و مورخ بود. وی در سال 1288 هجری قمری در دیرالزور از شهرهای سوریه متولد شد و دو زبان ترکی و فارسی را آموخت. سپس به قائم مقامی حسکه در الجزیره منصوب شد. و در ساختن شهر قامشلی سهیم بود. او در دوم تموز (ژوئیه) سال 1956 میلادی (1375 هجری قمری) در دیرالزور درگذشت. او راست: 1- تأریخ التاریخ. 2- تطور الحروف الهجائیه. 3- العرب فی الجاهلیه والاسلام. 4- معجم الصائب فی اللغه، در 11 جلد. 5- المنهل، که مجموعه ای است تاریخی و ادبی و اجتماعی، در ده جزو. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 110)
لغت نامه دهخدا